آخرین‌باری که لیوان چای‌ام سرد نشده بود کی بود؟ طعم آخرین چای داغ را به یاد ندارم. هرچه فکر می‌کنم احساس می‌کنم از مدت‌های بسیار دور اسفند بوده است و چای‌ام سرد می‌شده.
اسفند فصل شور و زندگی است. فصل بیرون‌آمدن از کرختی پنج ماهه‌ی پاییز و زمستان است. این روزها دارم تند‌تند همه‌ی کارها را انجام می‌دهم. انگار پای قول و قراری نانوشته و ناگفته با خودم مانده‌ام، باید همه‌چیز را قبل از شروع بهار آماده کنم.
 
راستش من عاشقانه لیوان‌های چایی را که در اسفند سرد می‌شوند دوست دارم. طعم چای از دهان افتاده‌ی روزهای اسفند طعم زندگی است. لیوان چای اسفند مرا به خنده می‌اندازد. یادم می‌آورد چه‌قدر مشغله‌های بزرگ دارم که کارهای کوچک را فراموش می‌کنم. از تماشای این کار کوچک انجام‌نشده به خنده می‌افتم و شادی ظریفی در قلبم می‌دود.
اسفند فصل خوبی برای شروع هزار‌باره است. حتی اگر در گیر و دار گذر تند آن، غم‌های بزرگی را تحمل کنی.
 
Annet Loginova
By: Annet Loginova

نوشتن در اینجا معجزه می‌کند

رویایی دوردست پس از کلمه‌ها

لیوان چای اسفند مرا به خنده می‌اندازد

اسفند ,چای ,می‌کنم ,طعم ,خنده ,فصل ,به خنده ,زندگی است ,خنده می‌اندازد ,لیوان چای ,می‌کنم از

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکزآموزش وکسب اطلاعات-biamozim بازرگانی نگین سنگ آخرین اخبار فرش دستباف اولین پست nice download طراحی سایت-فروشگاه اینترنتی-طراحی اپلیکیشن-نرم افزار ارتباط با مشتری روزمرگی با کتاب گشت و گذار در خانه لیونل مسی در شهر بارسلونا معرفی سینماهای تبریز